استامینوفن مرگبار ماجرایش این طوری آغاز شد «بیمارستان الزهرا اطلاعیه ای داده  که قرص استامینوفن جدید اومده، زیرش نوشته شده دگلوفن  به هیچ وجه نخورید  چون در مدت ۷۲ ساعت مرگ آور است.»

به همین ترتیب شایعه استامینوفن مرگبار با اندک تفاوت‌هایی در متن، هفته اول مهرماه ۱۳۹۲ منتشر شد. در برخی متن‌ها باکلوفن بود. مواردی هم بود که با یک درجه تخفیف، مرگ را به کما تبدیل کرده بودند. فکرش را بکنید این پیامک را دریافت می‌کنید و مسؤولیت‌پذیری تان گل می‌کند و برای دوستان تان هم می‌فرستید. یکی از دریافت کننده‌ها دیشب فرزندش را به خاطر سرماخوردگی پیش پزشک برده بوده، پس از دریافت این خبر با نگرانی گوشی تلفنش را برمی‌دارد و در بزرگراه و پشت فرمان، پیش از آن که استامینوفن مرگبار برایش دردسر درست کند، تصادف اتومبیل برایش مرگ‌آور می‌شود.

این شایعه‌ها مثل آب خوردن پخش می‌شوند و گاهی فرستنده‌های خاصی باعث برداشت اشتباه و تقویت شایعه می‌گردند. کافی است یک آشنای من که در یک درمانگاه مسؤول خرید هست این پیامک را بفرستد. صرفا به خاطر این که وی کارمند درمانگاه است این شبهه را ایجاد می‌کند که خبر منتشر شده موثق است. حتی یک پرستار هم ممکن است بدون توجه به منبع خبر این را منتشر کند. واقعیت این است که معتبر بودن یک خبر را یک روزنامه‌نگار و خبرنگار می‌تواند به سرعت تشخیص دهد. ولی آیا ما به دلیل این که شغل‌مان خبرنگاری نیست باید در برابر چنین شایعه‌هایی آسیب‌پذیر باشیم؟

 به این نمونه که در یک تالار گفتگوی فارسی منتشر شده دقت کنید: «با یکی از دوستان که تو آزمایشگاه بیمارستان نمازی شیراز مشغوله تلفنی صحبت کردم ظاهرا واقعیت داره. می‌گفت همین هفته سه تا مورد اورژانسی رو که مربوط به این مورد بود از بیمارستان بقیه‌الله به بیمارستان نمازی آوردن تا بستری شون کنن. دیگه اخبار دقیقشو نمی‌دونم.»

در این خبر عناصر ابهام را می‌بینیم: «یکی از دوستان»، «ظاهرا واقعیت داره»، «دیگه اخبار دقیقشو نمی‌دونم» و البته عناصر کمابیش اطمینان‌بخش هم در کنار ابهام‌ها هست که شنونده را در حالت تعلیق می‌تواند نگه دارد: «آزمایشگاه بـیـمـارسـتـان نـمـازی»، «تلفنی صحبت کردم». شِبه‌داده هم در این خبر می‌بینیم: «همین هفته»، «سه تا مورد اورژانسی». توجه کنید «بیمارستان نمازی شیراز» به اندازه کافی خبر را باورپذیر خواهد کرد، که البته ممکن است در برخی شهرها نام بیمارستان با یک نامِ آشنا برای مردم همان شهر جایگزین شود.

به علاوه من دیده‌ام بعضی‌ها را که وقتی یک خبرِ سوم شخص را می‌شنوند، برای باورپذیر شدنش یک مرحله شیفت می‌دهند. یعنی خودشان را گوینده و سوم شخص را مخاطب‌‎ جا می‌زنند.

نکته مهم دیگر این که این شایعه خاص دقیقا در زمان شیوع فصلی سرماخوردگی منتشر می‌شود که افراد زیادی با داروهای سرماخوردگی و از جمله استامینوفن سر و کار دارند.

شایعه خصوصیات مشخصی دارد که اگر آن را بدانید شناسایی‌اش چندان سخت نیست. یکی از ویژگی‌ها این است:

شـایـعـه دهـان به دهـان مـنـتـشـر مـی شـود

چه می‌توان کرد؟

این پیام را در دو حالت دریافت کرده اید. پیامک یا ایمیل و شبکه‌های اجتماعی.

وقتی می‌بینید منبع معتبری برای خبر ذکر نشده است، پس در مورد دریافت پیامکی عجله نکنید که بلافاصله بخواهید برای ده‌ها نفر بفرستید. این را بدانید اگر موضوعی در این حد بحرانی و فراگیر باشد، قطعا خبرگزاری‌ها به سراغ آن رفته، بهتر و جامع‌‎تر از پیامک‌هایی که شما می‌فرستید، اطلاع‌رسانی خواهند کرد. دقت کنید که یک خبر نگران‌کننده برای خیلی از افرادی که ربطی به ماجرا ندارند، می‌تواند مشکل‌ساز شود.

از نزدیک‌ترین داروخانه می‌توان به بهانه خرید این دارو سؤال کرد. هر شخصی این کار را با حالت عادی و بدون هیاهو می‌تواند انجام دهد. البته ممکن است فروشنده دارو اطلاعات دقیق فنی نداشته باشد ولی پزشک داروساز اطلاعات تخصصی و به‌روز را می‌تواند به شما بگوید. در هر حال وقتی داروخانه در پاسخ شما بگوید «چنین دارویی اصلا وجود ندارد» می‌تواند مطمئن‌تر از فرستنده پیامک باشد.

در دسترس بودن اینترنت به شما کمک می‌کند تا با فرض واقعی بودن چنین خبری، باز هم سریع‌تر از سونامی احتمالی مرگ حرکت کنید و اطلاعات موثق را به دست آورید. نگران نباشید. همان‌طور که شما به عنوان یک نفر غیر متخصص (در علم پزشکی) این پیام را دریافت کرده‌اید حتما افرادی هم در داروخانه‌ها و درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها این خبر را دریافت کرده‌اند. پیگیری این خبر برای یک پرستار یا داروساز یا پزشک ارزش حیاتی در حرفه‌اش دارد و آن‌ها وقتی هم پیگیری کنند، مؤثرتر عمل خواهند کرد. چون می‌توانند بلافاصله از شبکه اطلاع‌رسانی سازمان‌های مربوط از وقوع حوادث ناگوار پیشگیری کنند. پس یا اینترنت در خانه و محل کار دارید یا این‌که به خاطر اهمیت دادن به جان دیگران می‌توانید از یک کافی‌نت استفاده کنید. پیش از حصول اطمینان اولیه از منابع خبری به شایعه دامن نزنید.

من بلافاصله در گوگل عبارت «دگلوفن» را جستجو کردم. نتیجه این بود:

جستجوی دگلوفن در گوگل

جستجوی دگلوفن در گوگل

این نتیجه، تردید در مورد بودنِ دگلوفن را به ما نشان می‌دهد. موتور جستجوی اینترنتی احتمالاً بیشتر از ما از وجود یک دارو خبر دارد. روی «دیکلوفن» کلیک کردم تا جستجوی پیشنهادی گوگل را امتحان کنم. نتیجه این شد:

نتیجه جستجوی دیکلوفن در گوگل

نتیجه جستجوی دیکلوفن در گوگل

خب تا این‌جا یک خبر پیدا کردم که بر «تـقـلـبـی بـودن یک سَـم» دلالت دارد. و تقریبا یک سال پیش (۵ شهریور ۱۳۹۱) منتشر شده است.

و در نهایت جستجو برای «باکلوفن» به نتیجه زیر منتهی شد:

نتیجه جستجوی باکلوفن در گوگل

نتیجه جستجوی باکلوفن در گوگل

سایت اول در نتیجه جستجو مربوط به دانشنامه ویکی‌پدیا هست. با وجود این که گاهی اطلاعات اشتباه در آن توسط نویسندگان درج می‌شود ولی از طرف دیگر ویراستارانی هم دارد که اطلاعات را تصحیح کنند. دو سایت بعدی هم راجع به اطلاعات پزشکی و دارویی هستند. با خواندن اطلاعات موجود در این صفحات و در نهایت سؤال از یک داروخانه یا پزشک می‌توان اطمینان در مورد داروی باکلوفن به دست آورد.

خب، می‌رسیم به  نتیجه جستجوی «استامینوفن+دگلوفن» در گوگل. البته الان که دارید این مطلب را می‌خوانید نتیجه جستجو در گوگل تغییر کرده است و بیشترین چیزی که می‌بینید صفحات حاوی تکذیب این خبر هستند. ولی من دو نمونه را در این‌جا نشان می‌دهم که پیش از تکذیب خبر آن را مطرح کرده‌اند:

بحث راجع به دگلوفن در یک سایت سرگرمی - به پایین صفحه - که هایلایت شده است- توجه کنید

بحث راجع به دگلوفن در یک سایت سرگرمی – به پایین صفحه – که هایلایت شده است- توجه کنید

 

بازنشر خبر مربوط به استامینوفن مرگبار به نقل از یک صفحه غیر خبری در گوگل پلاس

بازنشر خبر مربوط به استامینوفن مرگبار به نقل از یک صفحه غیر خبری در گوگل پلاس

به هنگام انتشار خبرهای بی‌اساس مانند همین شایعه استامینوفن مرگبار، ده‌ها نمونه این چنینی می‌توانید در نتایج جستجو راجع به آن خبر ببینید. در تصویر بالا «بیمارستان الزهرا مشهد» عنوان شده است. در حالی که در زمان گسترش این خبر، بیمارستان الزهرا قم و اصفهان هم مطرح شد. در واقـع هـیـچ سـایـت خـبـری بـه ایـن مـوضـوع نـپـرداخـتـه بـود و مشاهده آن در وبلاگ‌های شخصی، سایت‌های متفرقه و شبکه‌های اجتماعی نشان می‌داد که انتشار خبر به همان روش «دهـان بـه دهـان» است.

ابهام در واقع راهِ فرار برای شایعه است. اتفاقی که سر و ته آن معلوم باشد و هر خبرنگاری بتواند از آن سر در بیاورد دیگر جایی برای شایعه باقی نمی‌گذارد.

دقت داشته باشید که خبر برای کارکنان یک خبرگزاری در واقع نان شب است. پس وقتی خبری به این صورت پُر هیاهو به دست شما می‌رسد باید پیش از شما به دست خبرگزاری‌ها هم رسیده باشد. در جایی که مثلا تصادف چند دوچرخه‌سوار بدون آسیب جانی در یک مسابقه در رسانه‌ها منتشر می‌شود، خبر مرگ افراد بر اثر مصرف دارو حتما فراتر از روزنامه‌های محلی خواهد رفت. شاید اگر ۲۰ سال پیش بود عده‌ای می‌گفتند که وارد کننده داروی تقلبی با مقامات دولتی نسبت داشته و به همین دلیل جلوی انتشار خبر را گرفته‌اند، ولی امروزه روز دیگر چنین چیزی قابل قبول نیست. مثلاً انتشار فیلم زورگیری چهار نفر از یک نفر -که توسط دوربین مداربسته ضبط شده بود – در شبکه‌های اجتماعی، به فاصله اندکی پلیس و رسانه‌ها را وارد ماجرا کرد. اگر هم خبری غیر رسمی منتشر شود با ابزارهای عکاسی و فیلمبرداری – که در موبایل‌ها هست – دیگر صِرفِ نوشتنِ متن بی نشان و تصویر پذیرفتنی نیست و نمی‌توان به آسانی به آن‌ها اعتماد کرد.

اگر خبر غیر رسمی را به صورت عکس و فیلم دریافت کردید تأمل کنید. مثلا عکس نمای بسته شخصی که به زمین افتاده و تصویر پای یک نفر ایستاده با یونیفرم پلیس در کنارش دیده می‌شود ممکن است بلافاصله با خبر ساختگی «برخورد خشن پلیس با مرد جوان لیسانسه دستفروش» به صورت زیرنویسِ عکس، شما را احساساتی کند. ولی صبر کنید. عکس خبری ویژگی‌های خاص خود را دارد و باید با دیدن آن بتوان روایت مندرج در نوشته عکس را (حداقل تا حدودی) متوجه شد.

چنین حوادثی اگر در واقعیت در کشور ما رخ بدهند، معمولا پیامدهای مشهودی را خواهند داشت:

  • نماینده مجلسِ شهری که این حادثه در آن رخ داده است، بلافاصله مقامات دولتی مسؤول را جهت پاسخ‌گویی به پارلمان فرا خواهد خواند.
  • شبکه‌های رادیو تلویزیونی مخالف حکومت ایران بلافاصله با چند برابر بزرگ‌نمایی به این خبر می‌پردازند تا هر حادثه‌ای را به ناکارآمدی حکومت ربط بدهند.
  • در صورت گسترده بودن ابعاد حادثه، کمیته‌های حقیقت‌یاب از جانب هر کدام از قوای سه‌گانه حاکمیتی ممکن است تشکیل شود.

مثلا در مورد برنج‌های آلوده پس از مدتی تأیید و تکذیب در رسانه‌های خبری بالاخره با اعتراف مقامات مسؤول ابعاد قضیه روشن شد.

پادزهر شایعه

آزمونِ «سه پرسش» منسوب به سقراط می‌گوید پیش از گفتن هر خبر به این سه پرسش در ذهن‌تان پاسخ دهید:

    1. آیا خبر خوبی است؟
    2. آیا از آن مطمئن هستید؟
    3. گفتن این خبر چقدر می تواند سودمند باشد؟

اگر خبری داری که نه خوب است، نه حقیقت دارد و نه حتی سودمند است، چرا آن را به من می‌گویی؟

مَثَلی هست که می‌گوید: «گوینده خیلی حرف‌ها می‌زنه ولی شنونده باید عاقل باشه». پس از اکران فیلم تخیلی ۲۰۱۲ که پایان دنیا را روایت می‌کرد افراد زیادی به این موضوع می‌پرداختند که در فلان تاریخ دنیا تمام می‌شود. یکی از من پرسید: «این جریانش چی هست بالاخره؟» من پاسخ دادم: «به نظرت اگر آمریکایی‌ها این فیلم ۲۰۱۲ را ساخته باشند و جریانش واقعیت داشته باشد، کنگره و سنای آمریکا می‌نشینند بودجه تصویب کنند؟ می‌روند در یک گوشه می‌نشینند و به گناهان‌شان اعتراف می‌کنند»

نمونه‌های متعدد از چنین سخنان بی‌پایه را از کودکی تا امروز می‌توانیم به یاد بیاوریم. اولین تجربه من در سال ۱۳۶۶ -که دانش‌آموز چهارم دبستان بودم- «نامه شانس» بود که گیرنده نامه باید ۴۰ نسخه از آن رونویسی می‌کرد و به دیگران می‌فرستاد. داخل نامه سرگذشت افرادی نوشته شده بود که به توصیه آن عمل کرده بودند و به ثروت و موفقیت رسیده بودند یا بی‌اعتنایی کرده بودند و دچار حوادث تلخ شده بودند. ولی از خودِ نامه خبری نبود! بالاخره این نامه که دست به دست شده اولین بار چند سطر و چه جملاتی داخل آن نوشته شده بود؟! من این سؤال را از همکلاسی ام پرسیدم. حالا همان نامه هر از گاهی به صورت ایمیل با پیام عشق و انرژی مثبت و … دست به دست می‌چرخد و از گیرنده می‌خواهد که یک جمله مثبت در پایین ایمیل بنویسد و برای تمام فهرست آدرس‌های ایمیل‌اش بفرستند و منتظر نتیجه حیرت‌انگیز آن باشد.

یا «جن» هایی که همیشه یک نفر از یکی دیگر شنیده که یکی در جایی رفته بود و تاریک بود و از فاصله دور یک «جن» دید! لابد «جن»ها چون موجودات ماورایی هستند دیگر با دوربین موبایل نمی‌توان از آن‌ها عکس گرفت. احیانا یک نفر هم تا حالا پیدا نشده که با لنز سوپر زوم و حساسیت ISO 12800 از فاصله ۲۰۰ متری در تاریکی از «جن» عکس بگیرد! ولی همان موقع با چشمانش توانسته آن را ببیند!

***

برای این که در برابر شایعات ورزیده‌تر شوید و به طور کلی زبان رسانه را بهتر درک کنید دوره آموزشی آنلاین «سواد رسانه‌ای»  سایت درسنامه را ببینید. من این دوره را سال ۱۳۹۱ گذراندم و فایل پی‌دی‌اف دوره آموزشی سواد رسانه‌ای سایت درسنامه دات کام را برای دانلود قرار داده‌ام. (متأسفانه سایت درسنامه در پایان تیرماه ۱۳۹۶ متوقف شد)

برای کامل‌تر شدن بحث شایعه لازم است که راجع به هواکس (Hoax)  هم اطلاعاتی داشته باشید. هواکس به معنی «شوخی فریب‌آمیز» از سال‌ها پیش به عنوان دروغ اول آوریل هم مطرح بود و البته پس از فراگیر شدن ایمیل و شبکه‌های اجتماعی ابعاد گسترده‌تری به خود گرفت.  سایت http://www.museumofhoaxes.com تعدادی از این دروغ‌ها را گردآوری کرده است. یک نمونه  مشهور از هواکس‌های به زبان فارسی «به زیر آب رفتن آرامگاه کوروش در پاسارگاد» که سال ۱۳۸۲ به صورت ایمیل منتشر شد.

نمونه‌های شایعاتی که به زبان فارسی در رسانه‌های اینترنتی منتشر شده‌ و هر روز بیشتر می‌شوند، در سایت گُمانه www.gomaneh.com همراه با توضیح و تفسیر گردآوری شده است.

مطالب زیر را در تکمیل همین موضوع تشخیص شایعه بخوانید:

پایان.