رئیس بد
رئیس بد مثل مال بد نیست که بگویید بیخ ریش صاحبش باشد. اگر شما کارمند هستند رئیس بد بیخ گوش خودتان است. من به واسطه ارتباطاتی که با دوستانم در ادارات و شرکتهای دولتی و خصوصی دارم، همیشه صحبت رفتار سازمانی بین همکاران یا مدیران و زیردستان مطرح است.
مشخصات مدیر خوب و رئیس دوست داشتنی تا دلتان بخواهد همه جا هست. یعنی کافی است مدیر خوب یا رئیس خوب را گوگل کنید تا ببینید چقدر مطالب راجع به آنها پیدا می کنید ولی برای رئیس بد یا مدیر بد چنین چیزی خیلی کم پیدا می شود.
وقتی یک مدیر راجع به ویژگیهای مدیر خوب یک مطلب بخواند طبیعتا و غریزی همه را به خودش میگیرد. حتی اگر آن ویژگی را نداشته باشد.
این مطلب را با اشاره به مثل معروف «ادب از که آموختی، از بی ادبان» نوشتهام. اول یک چک لیست رئیس بد را از اینترنت پیدا کردم و سپس مواردی را که در جاهای مختلف شنیده بودم به آن اضافه کردم.
اگر شما یک رئیس هستید و این مطلب را می خوانید و احساس می کنید که بعضی از ویژگیهای رئیس بد را دارید، به دنبال اصلاح آن باشید و دنبال این نباشید که کدام کارمندتان آن ویژگیها را به من گفته است تا در مطلبم بنویسم. رئیس بد نایاب نیست، زیاد است و خیلی جاها ممکن است ویژگیهایی که شما هم دارید یک رئیس بد دیگر داشته باشد.
بهتون بر نخوره این مطلب رو می خونید، بین خودمون میمونه و من نمیگم که شما اینو خوندید. الان از روی چهره درهم کشیده تان فهمیدم که شما مخاطب مطلب رئیس بد هستید. از کجا؟ از همین دوربین گوشی و لپتاپ تان! (شوخی کردم!)
فهرست مشخصات رئیس بد
به عنوان یک مدیر و راهبر، طرح و برنامه مشخصی ندارید:
- زیادی دهانبین هستید و تصمیمتان را عوض میکنید.
- هیچ وقتی برای مستندسازی نمیگذارید و همه چیز شفاهی است.
- چندین ایده دارید ولی نمیتوانید تصمیم بگیرید به کدامش بپردازید.
- کارمندانی دارید که حداقل در ۵ سال ۲ بار مسئولیت یا محل استقرار آنها را عوض کردهاید.
کارمندان شما میترسند در برابرتان حرف بزنند:
- کارمندان همیشه به درخواست شما پاسخ مثبت (چشم حاج آقا/خانم مهندس) میگویند.
- باور دارید که همیشه جواب درست را خودتان میدانید.
- تظاهر میکنید که به حرف دیگران گوش میدهید ولی در واقع اصلا این کار را نمیکنید.
به کارمندانتان اعتماد ندارید و بدبین هستید:
- همیشه روی نظرات خودتان پافشاری میکنید.
- به حرف و نظر کارمندان، باور و اعتماد ندارید.
- کارها را به زیردستان خود نمیسپارید.
- اگر کارمندان با یکدیگر صمیمی باشند یا هوای همدیگر را داشته باشند، شما نگران میشوید.
- برای نظارت بر کارکنان از دوربین مداربسته استفاده می کنید.
- اغلب روزها به مکالمات ضبط شده تلفنی کارکنان و مشتریان/مراجعان گوش میکنید.
رابطه با تیم کاریتان را تقویت نمیکنید:
- با کارمندانتان وقت نمیگذرانید.
- خیلی رسمی و مانند غریبهها با کارمندان خود رفتار میکنید.
- هیچ کار گروهی انجام نمیدهید و حتی ناهار هم با کارمندانتان نمیخورید.
کارمندانتان وقتی شما هستید کاملا ساکتند:
- کارمندان در زمانی که شما (رئیس سازمان/شرکت) در محل کار هستید، احساس راحتی ندارند.
- کارمندان در زمان حضور شما احساس عصبی و تنشآلود دارند.
- از چهره و حرکات کارمندان کاملا مشهود است که در سکوت ناشی از ناامیدی دارند کار میکنند.
- در شبکههای اجتماعی شخصیشان (فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و …) شما را مسدود کردهاند که فعالیتهای خارج از کار را نبینید.
- بعد از چند روز مسافرت (کاری یا تفریحی) که بر میگردید، فوری از کارمندان گزارش میخواهید.
شما به عنوان مدیر سازمان، زیادی وسواسی و کمالگرا هستید:
- به همین راحتی راضی نمیشوید.
- اغلب موارد از کارکنان میخواهید که کار را دوباره انجام دهند یا بازبینی و اصلاح کنند.
- وقتی کاری را به یک کارمند میسپارید خودتان هم آن را دوباره انجام میدهید.
- وقتی کاری را به یک کارمند میسپارید، همزمان و بدون اطلاع، آن را به کارمند دیگری هم میسپارید.
- وقتی یک کار را به کارمند سپردهاید در تماس تلفنی که برای موضوع دیگری بوده، آن کار را هم تذکر میدهید، موقع رد شدن از جلوی میز هم یادآوری میکنید.
کارکنان شما ضعیف عمل میکنند:
- کارمندان شما انگیزه کار ندارند.
- کارمندان نمیتوانند هدف را بزنند و به شاخص عملکرد مورد انتظار، برسند.
- کارکنان به تعداد قابل توجهی تأخیر ماهیانه دارند یا منتظر پایان ساعت کاری هستند و زود میروند. انگیزهای برای اضافهکاری ندارند.
به ساعت غیرکاری و مرخصی کارکنان توجهی ندارید:
- در روزهای تعطیل رسمی یا زمانهایی که آف هستند، کارمندان را برای کار فرا میخوانید.
- به نظر شما هیچ ایرادی ندارد که خارج از ساعت کار، در باره موضوعات کاری به آن ها زنگ بزنید یا پیامک بفرستید.
- همیشه در ساعتهای غیرکاری از کارمندانتان سؤال کاری میپرسید.
- تا حالا در برگه مرخصی هیچ کدام از کارمندان، علت مرخصی «مسافرت تفریحی» نوشته نشده است. مرخصیها استعلاجی یا اضطراری (مثلا مجلس ختم) هستند.
- کارمندان باید در زمان مرخصی و مسافرت هم با موبایل در دسترس باشند.
- مرخصی تفریحی و مسافرتی بیشتر از ۳ روز تا حالا به کارمندان ندادهاید (وای به حال شما و آنها!)
انتظارات بی حساب و کتاب از کارمندان دارید:
- انتظارات شما خیلی بالا است.
- کار بیش از حد از کارمندان میکشید. با این که دیدهاید و میدانید مثلا برای یک کار دو نفر لازم است، شما آن کار را به یک نفر سپردهاید.
- شما اصلا با کارمندانتان همدردی نمیکنید.
- همیشه معتقدید که اگر کارمندان کارشان را به موقع و درست انجام میدهند یک وظیفه بدیهی است و اصلا چیز خاصی نیست.
- بعد از رسیدن به هر هدف، هدف بزرگتری تعریف میکنید بدون این که از کارمندانتان قدردانی کنید. (این هدفگذاری صعودی بیمارگونه در شرکتهایی که کار اصلیشان فروش و پخش است، بسیار دیده میشود. یعنی منطق این است که باید همیشه میزان فروش افزایش داشته باشد و اشتباها به آن بهبود میگویند. جمعیت منطقهای که شرکت در آن مشغول به کار است در نظر گرفته نمیشود و ظاهرا مردم مجبور هستند که برای خرید محصولات این شرکت، در خانه شان انبار اضافه کنند!)
شما هیچ اعتباری برای کارمندانتان قائل نیستید:
- شما هرگز به تلاش کارمندانتان اعتراف نمیکنید.
- شما هرگز کارکنانتان را ستایش و تشویق نمیکنید.
- شما به آن ها برای روحیه گرفتن کمک نمیکنید.
زیادی خودشیفته هستید و انتقاد را بر نمیتابید:
- در جلساتی که با کارکنان برگزار میکنید، بیشتر زمان را شما صحبت میکنید.
- در هر چیزی از خودتان مثال میزنید و هیچ مثالی از شخص دیگر یا کارمندان نمیگویید.
- دائماً از کلمات جایگاه و موقعیت و اختیار و دستور و صلاحدید و امثال این ها استفاده میکنید.
- نگران این هستید که کارمندان و زیردستان پشت سر شما چه میگویند ولی اگر هم بدانید نه تنها اهمیت نمیدهید، بلکه برخورد هم میکنید.
اصلا وقت شناس نیستید:
- زمانی که به ساعات پایانی کار نزدیک شده و همه خسته شدهاند، با کارمندان برای گزارش یا مشورت جلسه میگذارید.
- بدون این که به مشغله لحظهای کارمندان توجه کنید، چپ و راست از آن ها کار جدید و گزارش و … میخواهید.
- در هفته بیشتر از یک دفعه، کار فوری و خارج از نوبت یا برای خودتان یا کارمندتان پیش میآید.
نظام پاداش و جریمه شما اصلا منصفانه نیست:
- کارکنان احساس میکنند که مورد تبعیض قرار میگیرند و بعضیها نزد شما عزیزتر هستند.
- برای جریمه کارکنان همیشه دستورالعمل و واکنش آماده در ذهن و روی تابلوی اعلانات دارید ولی برای پاداش و کارانه روال منسجمی در سازمان یا شرکت به صورت مستند و مکتوب وجود ندارد.
- اگر خودتان اشتباه کنید، طبیعی است و پیش میآید ولی برای کارمندان هرگز چنین برخوردی نمیکنید که پررو نشوند. آن ها باید جریمه بشوند چون شرایط و مسئولیت شما به عنوان رئیس، متفاوت از آنان است.
- همیشه به کارمندان، سرکوفت میزنید، از نظر شما آن ها گیج و بی دقت و خطاکار هستند.
- تاریخ و ساعت آخرین باری که از یک کارمند تعریف و تمجید کرده اید دقیقا یادتان مانده است. چون شما اصلا تعریف و تمجید در مرام تان نیست!
کارمندان احساس میکنند از آنها سوء استفاده میکنید:
- کارمندان احساس میکنند که پیگیری کار توسط شما نه برای پیشبرد اهداف سازمان و شرکت، که بیشتر بخاطر موقعیت خودتان است تا در برابر مافوقهای احتمالیتان، سرزنش نشوید.
- بعضی کارمندان احساس میکنند از مسئولیتپذیری شان سوء استفاده میکنید. یعنی چون میدانید آنها در هر شرایطی کار را انجام میدهند، هیچ همکاری و تسهیل در کارشان ایجاد نمیکنید.
دمدمی یا پرخاشگر هستید:
- بعضی کارمندان صدای بلند داد و بیداد شما را حداقل هفتهای یک بار پشت تلفن یا حضوری شنیدهاند.
- شما در لحظه ورود به محل کار، اخمو و برای برخورد تند آماده بودهاید.
- کارمندان از شما رفتار متغیر (گاهی گشادهرو و زمانی تندخو) میبینند و احساس میکنند آنچه بیرون از محل کار برای شما اتفاق میافتد قطعا در رفتار شما اثر دارد.
از نظر شما همیشه حق با مشتری است:
- برای توجیه خطاهای سیستم کارمندانتان را جلوی مشتری مقصر و ناکارآمد جلوه میدهید.
- جلوی مشتری در روال کاری کارمندانتان مداخله میکنید و به خاطر سریعتر راه افتادن کار مشتری، کارمندان را تحت فشار قرار میدهید.
- سیستم رضایتسنجی مشتری را بر مبنای رضایت آنها از کارکنان اجرا میکنید، ولی تا حالا هیچ ارزیابی در باره رضایت کارکنان از سازمان/شرکتی که در آن کار میکنند انجام ندادهاید.
- با این دیدگاه «همیشه حق با مشتری است» شما دارید از یک روالی استفاده میکنید که در کشورهای توسعه یافته منسوخ شده است ولی در ایران به صورت چشمبسته و طوطیوار اجرا میشود.
- اگر از این دیدگاه به اصطلاح «مشتریمدار» حمایت میکنید، پس با همان فرمان تمامی موارد نوشته شده در این متن به درستی علیه شما است. یعنی همانطور که کارمندانتان در برابر شکایت بیمنطق و سوءاستفادهگر بعضی مشتریان حق توجیه و توضیح ندارند و صرفا باید عذرخواهی کنند، شما هم در برابر مواردی که نارضایتی کارمندتان غیرمنطقی بوده و در این فهرست علیه شما استفاده شده است، حق توجیه ندارید.
توضیح: کسب و کارهای پیشرو دیگر روی این که صرفا مشتری راضی باشد، تمرکز نمیکنند. آنها روی تولید محصول یا ارایه خدمات مرغوب و درجه ۱ تمرکز میکنند و به واسطه آن مشتری بیشتر جذب میکنند. رضایت کارمندان میتواند به آنها انگیزه کار و خدمات بهتر در برابر مشتری را بدهد. در نهایت یک مشتری به هر دلیلی میتواند، شرکت و محصول و خدمات دیگری را انتخاب کند و هرگز جای نگرانی نیست. به عنوان مثال، رویه استیو جابز در کمپانی اپل به همین ترتیب بوده است و همچنان ادامه دارد.
منابع و مطالب مرتبط
- لینک سایت منبع https://www.moretimemoreprofit.com
- لینک مستقیم به مطلب اصلی Checklist What Makes a Bad Boss
- پنج دلیل که همیشه حق با مشتری نیست – نوشته دکتر سید رضا آقا سید حسینی
- آداب گفتار برای مدیران – جملاتی که مدیرِ خوب بر زبان نمیآورد
اگر کارمندید، تجربهتان را بگویید تا همین جا منتشر کنم
- اگر کارمندی هستید که با رئیس بد کار کردهاید
- یا اگر برای هر کدام از مشکلات رئیس بد که در این مطلب نوشتهام، راه حل پیشنهادی یا تجربه دارید
در کامنت همین مطلب بفرستید تا با نام یا بدون نام شما منتشر کنم. کامنت شما بلافاصله منتشر نمیشود و اول برای من به عنوان ادمین سایت، قابل مشاهده خواهد بود.